جدول جو
جدول جو

معنی حسین کریدی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین کریدی(حُ سَ نِ کِ)
ابن خلیل کریدی منسوب به جزیره کرت. در شهر قندیۀ آن جزیره مدرس بود و در همانجا در 1218 هجری قمری درگذشت. او راست: تعلیقات بر ’سراجیه’ و الفوائد الکلامیه و مناسک حج، و جز آنها. (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
حسین بن مبارک. از محدثانست. مبارک پدر حسین، فرزند محمد بن مسلم زبیدی محدث است و بسیاری از فرزندان و احفاد او نیز اهل حدیث اند. حسین بن مبارک با برادرش حسن از ابوالوقت حدیث شنیدند. (از تاج العروس). و زرکلی آرد: حسین بن مبارک بن محمد بن یحیی متولد در 540 هجری قمری و متوفی بسال 631 مکنی به ابوعبدالله و مقلب به سراج الدین و ابن الزبیدی، اصلاً از زبید است و زادگاه و محل وفاتش بغداد میباشد. او در بغداد و دمشق و حلب و جز آنها حدیث گفت و به فقه و لغت و قراآت عالم بود. منظومه هایی در لغت و قرائتها دارد و مؤلفاتی نیز پرداخته و از آنجمله است: البلغهدر فقه. ابن عماد او را حنبلی معرفی کرده و صاحب ’الجواهر المضیئه’ او را ازجملۀ حنفیان شمرده است. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 276). رجوع به شذرات الذهب ج 5 ص 144 و الجواهر المضیئه ج 1 ص 216 شود. در کتاب اخیر بجای زبیدی ترمذی آمده و این مسلماً خطاء است بدلیل اینکه مؤلف آن کتاب برادرش حسن بن مبارک را با همین لقب (زبیدی) یاد کرده است. (الجواهر ص 200). در حاشیۀ کتاب ’لحظ الالحاظ’ ص 359 آمده: کتاب ’التجرید الصریح لأحادیث الجامع الصحیح’ که در نسخۀ چاپی به حسین بن مبارک منسوب داشته شده از او نیست بلکه تألیف احمد بن احمد زبیدی است. (از اعلام زرکلی حاشیۀ صفحۀ مذکور). رجوع به زبیدی (.... احمد بن احمد) شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زُ بَ)
ابن مبارک بن محمد بن یحیی بن مسلم بن موسی بن عمران رمی زبیدی الاصل بغدادی حنبلی مقلب به سراج الدین فقیه ادیب. در بغداد و حلب و دمشق درس گفت. وی در 546 هجری قمری / 1151 میلادی متولد و در بغداد 631 هجری قمری / 1233 میلادی درگذشت. چند منظومه در قرائت و ’البلغه’ در فقه تألیف اوست. (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 5 ص 144)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ رَ)
ابن سلیمان شافعی فقیه. وی منظومۀ ابن عماد را در 1205 هجری قمری 1791 م. شرح کرده است. (معجم المؤلفین) (ایضاح المکنون)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عُ بَ)
ابن حمادبن میمون مکنی به ابوعبدالله. او راست: کتاب الحدیث. (ذریعه ج 6 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ کَ)
دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 29500گزی جنوب خاوری هوراند و 16هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. دارای 66 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از رود خانه کجرود و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زَ)
ابن محمد بن یحیی زیدی حسینی. او راست: دستور المنجمین به فارسی که در 891 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 8 ص 168)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کَ رَ)
ابن شهاب الدین بن حسین بن محمد بن حیدر حکیم (1011-1078 هجری قمری). صاحب امل الآمل او را یاد کرده است. او راست: ارجوزه در منطق و دیگری در نحو و حاشیه بر تفسیر بیضاوی و حاشیه بر مطول و شرح نهج البلاغه و الاسعاف و هدایه الابرار در اصول دین و کتابی در طب و دیوان شعر. و در هدیه العارفین ج 1 ص 427 مرگ وی را بغلط 1176 هجری قمری نقل کرده است. (ذریعه ج 9 ص 248)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ فَ)
ابن عبدالله رومی قسطنطینی شاعر متخلص به فردی معروف به ارایچی زاده. متوفی 1121 هجری قمری دیوان شعر ترکی و ’شاپورنامه’ بنظم ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 325)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن جمال الدین حسین قهستانی. او راست: شرح قصیدۀ ابن سینادر نفس و روح (عینیه ؟). (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کُ)
شبستری. پهلوان داستانی است که به نام ’حسین کرد’ معروف شده است. او در آن داستان دست پروردۀ حسن بیدآبادی و مسیح دکمه بند تبریزی خوانده شده است. این داستان وقایعی در دورۀ صفوی رانشان میدهد و مکرراً در هند و ایران چاپ شده است
لغت نامه دهخدا